درمن چه میگذرد

اینروزا که پر‌م‌از تکرار مکرر یه حس که میدونم نمیشه سرکوبش کرد وقتی ترد شدم وقتی زندگی‌ و واقعیتاش صدای فریادهای تو...اصلا همه چیز همه واقعیتا که میبینم اما تاثیر نداره روی من  هر وقت میام‌سعی کنم‌کنا درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

امروز خواستم تورو تو ذهنم براي كسي معرفي كنم و احساس الانمو بهش بگم .بگم به تو چه حسي دارم .چقدر سخت بود .هيچ جمله يا كلمه اي نميتونست حسمو بهش القا كنه .ياد حرفاي چند روز پيشم باهاش افتادم حرفايي كه از خيلي از آدمايي كه مهاجرت كرده بودن شنيده بودم . تو برام وطني تو خاكمو ريشمي تو پر از حسي برام عاشقانه دوستت دارم تو پر از خاطرات بكر مني خاطره هايي كه هيچ جاي  دنيا تكرار نميشه  اما من از تو هجرت كردم چون روزاي بدي هم داشتم و خاطرات بد وقتي مهاجرت ميكني با اين حس ميگي من هيچ وقت ديگه به ايران بر نميگردم اونجا ديگه جاي زندگي نيست . اما دلم تنگ ميشه و آرزومه برم ايران مسافرت اما نميمونم چون من اينجا رو تجربه كردم .نه نه ايران ديگه جاي زندگي نيست .اره عزيزترين  اره تو همون وطني كه دلتنگتم همون كه حس ميكنم بايد يه بار ديگه ببينمش تا باور كنم نميشه كنارش زندگي كرد تو همومي كه عشق و باش ريشه كردم تو نه فراموش ميشي نه كم....+ نوشته شده در  پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۶ساعت 23:38&nbsp توسط بانو  |  درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

وقتي وارد يه كشور و يه شهر جديد ميشي تنها چيزي كه هيچ وقت يادت نميره جاهايي هست كه اولين بار ديدي چون ميخواي ياد بگيري .لعنت به شهرو كشوري كه با تو قدم گذاشتم كه چهار تا جاي أصليشو با تو ياد گرفتم .حالا كه هر گوشه اين شهر و بلدم .هنوزم وقتي  همون چهار تا جا رو پا ميزارم يه آه بلند ميكشمو صدأت ميكنم . اينجا پر از رد پاي منه كه بعد تو بيكَسو تنها دنبال همقدمش ميگرده . و هيچ كس نميدونه من چه حاليم + نوشته شده در  پنجشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۶ساعت 23:45&nbsp توسط بانو  |  درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

‌هستن آدم‌هایی که بدون ریختن یک قطره اشک ساعت‌ها‌ هق هق میزنن و‌بدون کوچکترین صدایی بلندترین ضجه های دنیا رو میزنن و‌تو هیچی از اونا نه میدونی نه میفهمی عمق دردشونو که اگه می‌شد گریه میکردن که اگه  می‌شد ضجه میزدنمن باور دارم هستن ....شاید تو‌ شاد ترین لحظه ها بین ادمها  .توی یه مرکز خرید .توی‌یه جمع دوستانه آدمی که از کنارت رد میشه.توی مترو ...و شاید ... توی‌ اتاق موقع نوشتن این متن+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۶ساعت 0:34&nbsp توسط بانو  |  درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

همه آرزوهام خلاصه ميشن به يه بار ديگه ديدن تو . با تموم اتفاقات بدّي كه افتاد باز من ميگم  (  بدون ولي هر جا باشي هر جاي اين دنيااا باشي. يه روزي پيدات ميكنم نگاه تو چشمات ميكنم ) بعد از ١١ سال و بعد از ٨ ماه و اندي براي من دو خط تكست دادي  اونم رسمي ...... جون من شدم ايكس جون ؟؟؟؟؟؟؟ آخ باورت نميشه من و له كردي و من باز توي اين خرابه ها ميگم يه روز  ...... اگه اين اين فكرا رو نكم كه ا درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

تو روزاي سختي كه هست همين روزا كه بعد سالها به جاي اينكه حس كنم پيشرفت كردم حس ميكنم  دوباره زير صفرم اينروزاي بيكسي و تنهايي غربت  دنبال خونه تك و تنها بي  آينده و نا اميد حال تو رو ميپرسم ميگه خيلي افسردست .تو خوندي كه من برات نوشتم اوضام خيلي. خراب نوشتم احتياج به كمك دارم .آره اينجا تنها جايي كه ميتونم خودم باشم من احتياج به كمك داشتم اما ميدونستم تو كاري نميكني يعني از دستت بر نمي درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

امروز خواستم تورو تو ذهنم براي كسي معرفي كنم و احساس الانمو بهش بگم .بگم به تو چه حسي دارم .چقدر سخت بود .هيچ جمله يا كلمه اي نميتونست حسمو بهش القا كنه .ياد حرفاي چند روز پيشم باهاش افتادم حرفايي كه از خيلي از آدمايي كه مهاجرت كرده بودن شنيده بودم . تو برام وطني تو خاكمو ريشمي تو پر از حسي برام عاشقانه دوستت دارم تو پر از خاطرات بكر مني خاطره هايي كه هيچ جاي  دنيا تكرار نميشه  اما من درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

وقتي وارد يه كشور و يه شهر جديد ميشي تنها چيزي كه هيچ وقت يادت نميره جاهايي هست كه اولين بار ديدي چون ميخواي ياد بگيري .لعنت به شهرو كشوري كه با تو قدم گذاشتم كه چهار تا جاي أصليشو با تو ياد گرفتم .حالا كه هر گوشه اين شهر و بلدم .هنوزم وقتي  همون چهار تا جا رو پا ميزارم يه آه بلند ميكشمو صدأت ميكنم . اينجا پر از رد پاي منه كه بعد تو بيكَسو تنها دنبال همقدمش ميگرده . و هيچ كس نميدونه من درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

اصلا نميدونم لق درسته لغ  دو هر صورت  يه ضرب المثل قديمي هست كه ميگه دندون لق و بايد كشيد روزهاي زبادي بهش فكر كردم و فكر كردم و فكر كردم و درد كشيدم و درد كشيدم و درد .....دندونه درد داشت  بايد ميكشيدمش .اما مشكل اين بود دندونه دندون جالوبيمِم بود. تصور كن يه دندون كه توي حرف زدنت توي لبخندت توي هر لحظت تأثير داره بعد اون دندون تو آدم سابق نيستي وقتي حرف ميزني همه آدماي دنيا جاي خالي دندونتو حس ميكنن حالا ببين اون دندون با خودت چكار مبكنه ببينم أصلا بعدش ميتوني حرف بزني با كسي جز خودت ؟؟؟؟يا ميتوني حتي لبخند بزني ؟؟؟؟  نميدونم  با ابن دندون لق چكار كنم .من خيلي وقت اون آدم سابق نيستم  و مبدون درمن چه میگذرد...ادامه مطلب

امروز نه چند روز پيش كه بعد ماهها سراغمو گرفتي  اونروز بعد ماهها خوب بودم به قول معروف حس ميكردم آب زير پوستم جمع شده  اونروز هزااااار بار با خودم تكرارررر كردم هيچي نميتونه  حال منو بد كنه  . خوب بودم بد فرررررم. خوب بودم. انگار تنم احتياج داشت ، پريروز منتظر يه خبر از تو بودم من بر عكس همه ادما حتي واسه خبر گرفتن از تو خجالت ميكشم .هميشه و هميشه ميگم فقط خدا ميدونه .آره واقعااا فقط خدا ميدونه من چه روزا و چه شبايي و نگذروندم هيچ كس جز همون خدا ندونست هيچيو .فقط من و تو و خدايم كه از همه چيز خبر داريم . و اماااا امروز با يه خبر از تو بيدار شدم نه ميتونستم جلو گريمو بگيرم نه جلوي لرزش بدنم امر درمن چه میگذرد...ادامه مطلب